"ببخشید دیگه پاهامون از این درازتر نمیشه. "
به پشتی تکیه میدهد پاهای شماره 45 اش را تا جایی که امکان دارد دراز می کند. خنده ای از سر شادی از زیر سبیلهایش بر لبانش نقش می بندد.
به پشتی تکیه میدهد پاهای شماره 45 اش را تا جایی که امکان دارد دراز می کند. خنده ای از سر شادی از زیر سبیلهایش بر لبانش نقش می بندد.
۱ نظر:
همین بودنش هم خوب است ... خنده هایش به کنار !
ارسال یک نظر